خوی (تلفظ: خُیْ) یکی از شهرهای استان آذربایجان غربی است که بر پایه سرشماری سال 2016 دومین شهر پرجمعیت استان پس از ارومیه قلمداد میشود. بیشینه مردم خوی به زبان ترکی آذربایجانی و بخشی از مردم نیز به زبان کردی کرمانجی سخن میگویند که بیشتر ساکن منطقه قطور میباشند. جمعیت شهر خوی بر پایه سرشماری سال 2016 برابر با 198٬845 نفر بود که با احتساب جمعیت حومه و شهرهای اقماری اطراف آن جمعیت خوی بالغ بر 348٬664 نفر میباشد و از سال 2011 شهرستان خوی به فرمانداری ویژه ارتقا یافتهاست.
این شهر به لحاظ تمدن و جایگاه مذهبی یکی از شهرهای شاخص شرق کردستان محسوب میشود، و یکی از کهنترین مراکز تمدن است که کانون بسیاری از حوادث تاریخی بودهاست. موزه تاریخی خوی در 1969 تأسیس شد و آثار باستانی و تاریخی آن نشان از تاریخ و تمدن 7 هزارساله خوی میباشد.
خوی بهدلیل واقع شدن در مسیر جاده ابریشم و جاده تجارتی شرق و غرب، مورد بازدید بسیاری از جهانگردان و تاریخ شناسان واقع شدهاست. بعد از گسترش امپراتوری سلجوقیان به آناتولی و غرب، این شهر به دلیل موقعیت ویژه آن و قرار گرفتن در سر راه اصلی شرق به غرب، اهمیت و رونق علمی، فرهنگی، اقتصادی بسیار یافت. جادهٔ ابریشم در فاصلهٔ 25 کیلومتری شمال غربی خوی در جادهٔ چالدران بالاتر از قوردیک قفه سی رد میشد که در زبان محلی به این جادهٔ ابریشم «دوه اوچان» (محل پرواز کردن شتر) میگفتند؛ چرا که بهدلیل سرازیری شدید این جاده شتران با مالالتجاره با سرعت زیاد حرکت نموده چنانکه گویی پرواز میکردند. از منابع تاریخی و سفرنامهها از جمله سفرنامهٔ ناصرخسرو مطالب قابل توجهی دربارهٔ خوی بهدست میآید.
شهر خوی به گفتهٔ یاقوت و قزوینی بارویی سخت محکم داشت و در میان مزارع حاصلخیز و آباد واقع و به داشتن دیبای خوب معروف بود. مستوفی گوید هوایش به گرمی مایل است، رود و باغستان بسیار دارد، مردمش سفید چهره ختایی نژاد و خوب صورتاند و بدین سبب خوی را ترکستان ایران خوانند.
=KTML_Bold=نامشناسی=KTML_End=
باوجود اینکه شهری در حدود 3 هزار سال پیش در منطقه امروزی خوی وجود داشته و نام خوی نیز از 14 قرن پیش تا امروز بر این شهر اطلاق میشدهاست ولی معنی ریشه نام خوی و تاریخچه این لفظ بهدرستی مشخص و روشن نیست، و نظرهای گوناگونی دربارهٔ وجه تسمیهٔ این شهر وجود دارد. به عقیدهٔ محمدامین ریاحی، این واژه با دو واژه مرتبط است: یکی نام شهر اولخو که در 2700 سال پیش در مکان خوی قرار داشته، و دیگری، نام ساردوی خورد، دژی که ساردوی، یکی از پادشاهان اورارتو، در کنار شهر اولخو ساخته بود. همچنین گفته میشود که واژهٔ «خوی» در زبان کردی و ایرانی میانه بهمعنای نمک است، و بهواسطهٔ وجود معادن نمک در منطقه، به «خوی» معروف شدهاست. این احتمال که نام خوی از ریشهٔ زبان ارمنی بهمعنی «قوچ» گرفته باشد، صحیح نیست، چراکه در منابع ارمنی نام این شهر «هیر» ضبط شدهاست. راجر سیوری، دلیل نامگذاری خوی را ریشهٔ کردی آن میداند که مرتبط با معادن نمک این شهر است، در حالی ساسانپور و مسرور، وجه دیگر این نام را جلگه و زمین پست میدانند که از نظر آنها با موقعیت جغرافیایی این شهر سازگارتر است.
=KTML_Bold=پیشینهٔ تاریخی=KTML_End=
پیشینه این شهر، به سههزار سال پیش برمیگردد. در دوران باستان، خوی همانند سایر شهرهای آتورپاتکان، از دوره مادها تا پایان ساسانیان، تحت حکومت پادشاهان ایرانی بود. پیش از مادها، شهر خوی جزئی از ناحیه باستانی سانگیبوتو و بخشی از سرزمین اورارتو بودهاست. در دوران باستان، شهر خوی به واسطه حضورش در مسیر جاده ابریشم، اهمیت بالایی داشت.
=KTML_Bold=خوی در دوران صفوی=KTML_End=
در دوران صفویه، شهر خوی به دلیل مجاورت با مرز امپراتوری عثمانی، از نظر استراتژی اهمیت بالایی داشت. در 920 ه.ق/ 1514 م، شاه اسماعیل صفوی، از سلطان سلیم یکم، در جلگهٔ چالدران در حدود هفتاد مایلی این شهر، شکست سنگینی خورد.
در دوران صفوی، شهر خوی و منطقه آذربایجان بارها مورد حمله سپاه عثمانی قرار گرفت. یکی از این حملهها چلبی زاده مورخ عثمانی جنگ را اینطور توضیح میدهد:
روز بیست و یکم محاصره خوی، نیروهای عثمانی با کندن راههای زیرزمینی بر قسمتی از شهر استیلا یافته قریب به 4000 نفر از قزلباشان جان باختند، ولی اهالی خوی در مذهب باطل خود ثابت قدم مانده به محاربه و مقاتله کمر بستند. بعد از این ماجرا، سردار محمدپاشا متصرف آماسیه و صنعالله پاشا متصرف ایچ ایل را به اتفاق فرمانده پادگان وان و سپاه یمین و یسار و ینیچریان آن دیار، با مهمات کامل به امداد محاصرهکنندگان خوی فرستاد. قوای بیحد و حصر آل عثمان شبانهروز با اجرای عملیات نظامی مختلف و متعدد، ضربات کوبنده وارد آورده، سرانجام پس از 57 روز محاصره و محاربه شدید، روز 18 شعبان 1136ﮪ. آن بلده متین مفتوح شد. شهبازخان و میرزا جلال با 3000 قزلباش قتلعام شدند و اموال و اهل و عیالشان اخذ و اسیر گردیدند. روز دیگر در شهر نماز برگزار شد و خطبه بنام سلطان خواندند. بعد از خوی چورس هم به آسانی به تصرف درآمد.
=KTML_Photo_Begin=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2024/582478/0004.JPG=KTML_Photo_Alt=0004.JPG=KTML_Style=width:25%;height:20%;float:left;=KTML_Photo_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2024/582478/0004.JPG=KTML_Photo_End=
=KTML_Bold=خوی در جنگ جهانی اول=KTML_End=
در دوران قاجاریه، این شهر به دلیل نزدیکی به مرز روسها، از اهمیت استراتژی بالایی برخوردار بود. هنوز بقایای دیوارهای دفاعی شهر که به درخواست فتحعلی شاه، به دست ژنرال گاردن در قرن سیزدهم هجری قمری/ نوزدهم میلادی در اطراف این شهر ساخته شده، امروزه به چشم میخورد. بعدها شهر خوی شاهد درگیری شدید بین ملیگرایان و سلطنتطلبان پیشین در جریان جنگ جهانی اول بود.
احمد کسروی در کتاب تاریخ هیجده ساله آذربایجان اینچنین روایت میکند:
پنج یا شش هزار تن ارمنی از ایروان و وان و نخجوان نیز به سلاحداران مسیحی، پیوستند، این اندازه انبوهی ایشان است و همه با هم یکی شده و برای آرزوهایی میکوشیدند، از اینان بیست هزار تن سپاهیان ورزیده بودند و هشتصد تن سرکردگان روسی به روسستان نرفته و با اینان مانده و به همدستی 72 تن سرکردگان فرانسهای آنان راه میبردند، افزارهایشان 25 توپ و یکصدشصت تیر بود، نیکتین کنسول روس و شت کنسول آمریکا و گوژل رئیس بیمارستان فرانسهای رشته سیاست و راهنمایی را در دست داشتند، از آسوریان پس از کشته شدن مارشمعون آقا پطروس سر رشته دار کارهای لشکری میبود، ملک خوشابه هم از سر رشته داران بهشمار میرفت، در برابر چنین نیروئی با آن کوششها چه کار توانستی بود.
در روز #23-06-1918# خبر عبور آندرانیک اوزانیان از ارس طی تلگرافی به شهبندری در خوی میرسد. یکی نیروی 500 نفری مرکب از عسکرهای عثمانی و سواران ایرانی برای دفاع همان شب به ائو اوغلی عزیمت کردند در ظلمت شب عسکرهای عثمانی در به در به دنبال ارمنیها در جستجو بودند آنها را هر جا مییافتند از خانهها بیرون میکشیدند و میبردند و در خارج شهر میکشتند. که در گردنه ارسی به نیروی آندرانیک برخورده و جنگ درگرفت که نتیجه آن پیروزی آندرانیک بود.
سپیده دم روز دوشنبه #26-06-1918# صفهای مهاجمان در کنار شهر پدیدار شد و با استتار در مزارع کنار شهر نیمی از شهر را محاصره کردند.
محاصره خوی همزمان با لشکرکشی عثمانی به سمت ارومیه بود که با اطلاع از محاصره مسیر خود را به سمت خوی عوض کردند. در این بین مردم شهر با کمک معدود سلاح داران، تا رسیدن عثمانیها مقاومت کردند. در این زمینه کسروی در تاریخ 18 ساله آذربایجان مینویسد: خوئیان با همه بدی افزار و نداشتن مترالیوز میجنگیدند. آن چند تن زخمیان عثمانی نیز به یاری پرداخته و هریکی به سنگ دیگری درآمده و میکوشیدند. زنان هم به مردان آمیخته و یاری دریغ نمیکردند و برای جنگیان آب و شربت و خوردنی میآوردند و این به دلیری آنان میافزود، نیز چند تن سواره آواچیق به یاری آمدند و این نیز مایه پشتگرمی گردید.
لشکر عثمانی بعد از تغییر مسیر به سمت خوی محتملاً در بعد از ظهر یکی از روزهای پنجم یا ششم تیر به خوی میرسد. بنا به نوشته امین ریاحی توپخانه عثمانی نیروی ارمنی را زیر آتش گرفت و به اندک مدتی همه را در هم شکست و آنها را وادار به فرار کرد. کوه غضنفر به دست عثمانیها افتاد و در پشت شهر نبرد ادامه یافت تا اینکه نزدیک غروب سپاه عثمانی به تازه کند رسیده و شلیک توپها را به سمت سعید آباد ادامه دادند و تا جلفا به تعقیب ارامنه پرداختند و در نهایت با گذر ارامنه از ارس و آتش زدن دهانه پل جلفا تعقیب و گریز فروکش کرد. به نوشته مهدی آقاسی، علی احسان پاشا بعد از شکست آندرانیک عمده قوای خود را به سمت ارومی سوق داد و باعث پیروزی مسلمانان علیه مسیحیانی که توسط نیروهای انگلیسی و فرانسوی حمایت میشدند، شد.
=KTML_Bold=آداب و رسوم=KTML_End=
در شهر خوی هم شبیه به سایر شهرهای ایران برخی آداب و رسوم با مناسک خاصی برگزار میشود. یکی از این روزهای خاص در خوی، شب چله است. شب یلدا یا شب چیلله گئجهسی بهعنوان طولانیترین شب سال، آخرین شب پاییز و نخستین شب زمستان در شهر خوی گرامی داشته میشود.
در این شب مردم خوی دورهم جمع میشوند و این شب را تا صبح بیدار میماند. رسم بر این است که در این شب به بازدید از بزرگان فامیل میروند و اگر نوعروسی بهتازگی ازدواج کرده باشد، به دیدن او میروند. در این شب داماد هدایای خود را در سینی مسی میگذارد که به این سینی «خونچا» میگویند و روی آن دستمالی گلدوزی شده قرار میدهند و به نوعروس هدیه میدهند.
در این شب افراد دور کرسی جمع میشوند و شهریارخوانی و کوراغلوخوانی میکنند. یکی از شعرهای مهمی شهریار که در این شب خوانده میشود، به شرح زیر است:
چیله چیخار بایراما بیر آی قالار
پینتی آرواد قوورمانی قورتارار
گئدر باخار گودول ده یارماسینا
باخ فلکین گردش و غوغاسینا
=KTML_Bold=آثار تاریخی و مذهبی=KTML_End=
آثار تاریخی زیادی در منطقه خوی قرار دارد از جمله: مزار شمس تبریزی و برج شمس تبریز، دروازه سنگی، بقعه شیخ نوایی، مسجد مطلب خان، پل خاتون، بازار خوی، کارونسراهای خوی اطراف آن، پل قطور، ساختمان شهرداری پیشین، کلیسای سورپ سرکیس، مسجد شاه «سید الشهداء» خوی، مسجد ملاحسن و آرامگاه پوریای ولی. علمدار خوی، امام زاده سید بهلول، زیارتگاه میر فتاح و آبشار بدلان ،غار علی شیخ، تکیه گاه حضرت ابوالفضل، انصار الحسین خوی (بالا امام زاده) را نام برد.
=KTML_Bold=کنگره بینالمللی شمس در خوی=KTML_End=
یکی از نمادهای خوی آرمگاه شمس تبریزی است - خوی شهر عشق مرید مولانا شمس تبریزی است. اولین کنگره بینالمللی شمس تبریزی در خوی در سال 2009 با حضور بیش از 40 بازیگر معروف از خانه سینمای ایران چون (علی نصیریان پرویز پرستویی ،هانیه توسلی، حمید جبلی و غیره) و آواز خانیهای شوالیه ایران همچون: شهرام ناظری، مختاباد، سراج سالار عقیلی و چهره بینالمللی با نام عالیم قاسیم اوف کلید خورد، که هرساله و در سال 2015 کنگره شمس برای چندمین بار به صورت بینالمللی به روی صحنه میرود؛ که مصادف است با 7 مهر ماه که هرساله مهمانان و گردشگرانی از کشورهای: آلمان بلغارستان - ترکیه - آذربایجان - پاکستان و… بهمدت یک هفته برگزار میشود که از جمله برنامههای فرهنگی شاد و نمایشگاه و کنسرتها از جمله برنامههای یاد شده در بزرگداشت روز شمس تبریزی مابین شهرهای خوی - #تبریز# - #شیراز# - نیشابور میباشد.
=KTML_Photo_Begin=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2024/582478/0002.JPG=KTML_Photo_Alt=0002.JPG=KTML_Style=width:25%;height:20%;float:left;=KTML_Photo_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2024/582478/0002.JPG=KTML_Photo_End=
=KTML_Bold=شکارگاههای تاریخی=KTML_End=
خوی به خاطر دارا بودن شکارگاههای زیاد مورد توجه شاه اسماعیل صفوی بود. شاه اسماعیل به خاطر آب و هوای خوش خوی زیاد به این شهر سفر میکرد و نقل است که شاخ قوچهایی که در عمارت برج شمس تبریزی مشاهده میشود توسط شاه اسماعیل شکار شدهاند. شاه اسماعیل با الهام از طبیعت زیبای خوی شعر میسرود.
=KTML_Bold=طبیعت=KTML_End=
خوی در میان کوههای بلند واقع شدهاست به همین دلیل آب و هوای آن در تابستان گرم و در زمستان بسیار سرد است. آب و هوای این شهرستان در فصل بهار بسیار دلچسب است. کوه چلهخانه در مجاورت این شهرستان قرار دارد و نیز کوه اورین که برای مردم این شهر کوهی با ارزش و تاریخی است. منطقه بکر جهنم دره خوی یا به قولی دره قیریس که یک دره کاملاً بکر با کوهها و صخرههایی است که از وسط شان راه عبوری دارند و ارتفاع آنها گاهی به ارتفاع یک برج ده طبقه میرسد که در بالا به همدیگر چسبیدهاند. در این دره سرسبز جانورانی مانند خرس قهوهای، آهو، و گوزن وجود دارند. شهر سرسبز و توریستی فیرورق – روستای علی شیخ – روستای وار و پسک – و منطقه قطور با آبگرم و درمانی آن یکی از مراکز گردشگری این شهرستان بحساب میآید. [1]