اثری از بختیار علی
ترجمەی : مریوان حلبجەای
برشی از رمان:
توی دنیا هیچ شغلی مطمئن تر از قاچاق انسان نیست تا وقتی که آدما مثل حالا غمگین باشن، مدام به فکر فرار از خاک خودشون می افتن. این که آدما خیال می کنن توی یه جای دیگه خوشبخت میشن، یه نوع مشکلیه که از باباآدم برامون مونده.[1]