نام: پیشوا
شهرت: قاضی محمد
نام پدر: علی
سال تولد: 1900
محل تولد: #مهاباد#
تاریخ اعدام: #30-03-1947#
محل اعدام: مهاباد
$زندگینامه$
قاضی محمد، مؤسس جمهوری مهاباد در سال 1947 بود. او پیشتر قاضی شهر مهاباد بود که بعد از جنگ جهانی دوم رهبر سیاسی حزب دموکرات شرق کردستان و جمهوری مهاباد را بر عهده گرفت. قاضی محمد توسط حکومت پهلوی در میدان چوارچرا شهر مهاباد اعدام شد.
قاضی دارای اصلیت خانوادگی گرجی بود که از روسیه (گرجستان) به منطقه مکریان مهاجرت کرده بودند. با توجه به مهاجرت گرجیها در دوره صفویه، توسط حاکمین منطقه قاضی محمد از مالکان و زمین داران بزرگ منطقه مکریان بود که ریشه گرجستانی داشتند.
قاضی محمد، فرزند قاضی علی در یکی از خانوادههای مشهور و قدرتمند شهر مهاباد به دنیا آمد. سرسلسله خانواده قاضیها، که در زمان حکمرانی بداق سلطان مکری که از نوادگان میرزا محمد (سرسلسله خاندان) میتوان به میرزا محمود با اصلیت گرجستانی اشاره کرد که عهدهدار حل و فصل دعاوی و حل مسائل شرعی مردم بودهاست. در هنگام حمله سپاهیان روس در جنگ اول جهانی، میرزا فتاح (عموی قاضی علی پدر قاضی محمد) و سه نفر از فرزندان میرزا فتاح توسط روسها کشته میشوند. در سال 1936، قاضی محمد به عنوان ریاست معارف شهر مهاباد برگزیده میشود و در ضمن تا سال 1942 رئیس جمعیت شیر و خورشید مهاباد نیز بود. خانوادهٔ قاضی محمّد که روشنفکر، مذهبی و ملیگرا بودند.
خانواده قاضی، در ناحیه بوکان مالک چند روستا بودند که از عواید آنها گذران زندگی میکردند.
=KTML_Bold=مبارزات سیاسی=KTML_End=
به موجب اشغال شمال ایران توسط اتحاد جماهیر شوروی هنگام اشغال ایران توسط متفقین در اواخر اوت 1941 و همچنین صدور فرمان از سوی استالین برای اقدام به تشکیل یک حرکت تجزیه طلبانه در استانهای شمالی ایران، از جمله در میان مردم کُرد و ضمیمه کردن آنها به شوروی، جمعیت احیای کُرد بهعنوان یک گروه ملیگرا و چپگرای کُرد، به مذاکراتی با اشغال کنندگان اهل شوروی برای ایجاد یک حکومت تحت حمایت شوروی و خارج از کنترل ایران انجام دادند. در ابتدا قرار بود تمامی مناطق تحت عنوان آذربایجان پیش برده شود و پیشه وری اهداف را پیش ببرد ولی قاضی محمد به آنها قبولاند که یک حکومت کردی نیاز است. قاضی محمد در سال 1944 به جمعیت احیای کرد (ک.ژ. ک) پیوست و به زودی فرد اصلی آن جریان شد. از قاضی محمد به عنوان شخصیتی مورد اقبال و حمایت کامل اتحاد جماهیر شوروی یاد میشود. پیشتر نیز، قاضی محمد و برخی دیگر در نوامبر 1941، به باکو دعوت شده بودند و از آنها خواسته شده بود که نگاهی، بهویژه در مناطقی که در اشغال نبوده، به سوی شوروی داشته باشند و نه انگلیس.
در سپتامبر 1945، بار دیگر قاضی محمد و عدهای دیگر از شخصیتهای جمعیت احیای کرد به شوروی دعوت شدند و با جعفر باقروف نخستوزیر جمهوری آذربایجان شوروی دیدار کردند. این در حالی بود که شوروی که ایران را اشغال کرده بود. پس از بازگشت از شوروی و بنابر توصیه جعفر باقروف برای تأسیس حزب دموکرات، قاضی محمد و 105 تن از سرشناسان کُرد بیانیهای را منتشر میکنند و تأسیس حزب دموکرات کردستان و اهداف حل مشکلات کردها در چهارچوب ایران و اعلام جمهوری مهاباد را انجام میدهد. به این ترتیب در همان روز کنگره اول حزب دموکرات کردستان منعقد شد و قاضی محمد به عنوان دبیرکل برگزیده شد. وی چندبار به تهران سفر کرد و مذاکراتی را نیز با نمایندگان حکومت وقت انجام داد.پس از مدتی در روز #02-01-1945#، دولت خودمختار مهاباد اعلام موجودیت کرد و به مدت یازده ماه دولت خودمختار مهاباد بر مهاباد و شهرهای اطراف حکومت نمود. قاضی محمد از ملامصطفی بارزانی که تقریباً دههزار نفر بارزانی شامل سه هزار جنگجو و دوهزار خانوار به همراه داشت، دعوت نمود تا به منطقه مکریان در کوردستان بیاید. این عده در اطراف اشنویه و پیرانشهر و مهاباد و تکاب و چند جای دیگر بهطور پراکنده ساکن شدند.
سرانجام پس از قرارداد قوام - سادچیکف و گرفتن امتیازات نفتی توسط اتحاد جماهیر شوروی، این کشور نیروهای خودش را از مناطق اشغال شدهٔ ایران بیرون کشید. با ورود ارتش شاهنشاهی ایران به مهاباد، قاضی محمد به اعدام محکوم شد.
=KTML_Bold=اعدام=KTML_End=
پس از بیرون رفتن نیروهای شوروی از مناطق اشغال شدهٔ شمال غربی ایران، عملیات ارتش و بازپسگیری زنجان آغاز میشود. قاضی محمد و صدرقاضی و سیف قاضی، همراه با هفت نفر دیگر شورای جنگ را تشکیل میدهند تا با ارتش شاهنشاهی مقابله کنند فردای آن روز نیز در مسجد عباس آقا صدر قاضی کنار قاضی محمد میایستد و چنین نطق میکند «دولت مرکزی قادر نیست در جبهههای آذربایجان و مهاباد همزمان بجنگد من قریب 3 سال در تهران بودم و به خوبی از روحیهٔ سربازان و درجهداران و افسران ارتش مطلع هستم دولت در #سقز# و #سردشت# و تکاب نیرویی ندارد و ما، به خوبی با کمک فداییان دموکرات آذربایجان میتوانیم، قوای دولتی را تارومار کنیم».=KTML_Photo_Begin=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/497182/0008.JPG=KTML_Photo_Alt=0008.JPG=KTML_Style=width:30%;height:20%;float:left;=KTML_Photo_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/497182/0008.JPG=KTML_Photo_End=
با اینحال در مهاباد هم، هیچ پایداری صورت نگرفت و روز23 آذرماه، برخی از مردم مهاباد به استقبال ارتش ایران به میاندوآب، نزد ژنرال همایونی رفتند. روز 24 آذر، اسداوف که در نقش نمایندهٔ بازرگانی شوروی در مهاباد، زمام جمهوری را در دست داشت، مهاباد را به سوی ارومیه ترک کرد. فردای آن روز (25 آذر)، قاضی محمد، سیف قاضی، حاجی باباشیخ و چند تن دیگر از سران جمهوری مهاباد به روستای حمامیان رفتند، تا با فرماندهٔ ارتش که در آن روستا اسکان یافته بود گفتگو کنند. در این دیدار، تیمسار همایونی از قاضی محمد پرسیده بود که چرا کردها را در جهت تجزیه ایران، راهنمایی میکردی؟ قاضی محمد پاسخ داده بود «هر عملی در آنجا تحت نظارت و فشار روسها انجام گردیدهاست». روز #17-12-1946# قاضی محمد و سایر سران جمهوری مهاباد به روستای گوگ تپه رفتند تا در آنجا رسماً خود را تسلیم نیروهای ارتش کنند. ارتش ایران از سمت شمال و قوای همراه سرهنگ غفاری به اتفاق عشایر کرد، از سمت شرق با سرعت وارد شهر شدند. عشایر کردی که به یاری سرهنگ غفاری آمدند، عشایر دهبکری، مامش و منگور از منطقهٔ بوکان و مهاباد بودند. نوری شاهویس (از یاران ملا مصطفی بارزانی)، در خاطرات خود مینویسد: «بهطوریکه خودم از ملا مصطفی شنیدم، قبل از حمله به مهاباد، آمریکاییها به مذاکره با قاضی محمد پرداخته و به او قول داده بودند اگر از جنگ و درگیری احتراز کند و تسلیم شود، جان وی و دیگر افراد جمهوری در امان خواهد بود.»
ستون دوم ارتش اعزامی به آذربایجان، مأمور منطقه مهاباد، خود به دو بخش تقسیم شدند و از دو ناحیه منطقه مهاباد را محاصره نمودند یعنی از شمال (نقده) و شرق (تکاب و شاهین دژ و میاندوآب). از سمت جنوب یعنی چند کیلومتر پایینتر از بوکان (سرا) قبلاً هم ارتش حضور داشت، در این میان تنها جایی که از دسترس ارتش ایران به دور مانده بود منطقه غرب مهاباد و به طرف پیرانشهر بود که این منطقه بسیار صعب العبور است (بهویژه در زمستان و اواخر پاییز) و تعداد روستاهای این مسیر، انگشت شماراند، در حالی که مسیر اصلی مهاباد به پیرانشهر از نقده میگذرد که ارتش آن را مسدود نموده بود و راهی برای گریز وجود نداشت.
پس از آزادسازی مهاباد، دولت شاهنشاهی با یک دادگاه قاضی محمد و برادرانش را به اعدام محکوم میکند حکم اعدام قاضی محمد و برادرانش در 30-03-1947 در میدان چوارچرا مهاباد اجرا میشود.
=KTML_Bold=پیامدهای فروپاشی جمهوری مهاباد=KTML_End=
در ماه می سال 1946، اتحاد جماهیر شوروی، پس از قرارداد قوام-سادچیکف و گرفتن امتیازات نفتی، و زیر فشار برخی از دول غربی، نیروهای نظامی اش را فراخواند. برخی معتقدند که مهمترین علت سقوط دولتهای مهاباد و آذربایجان، عقبنشینی قوای شوروی از ایران و همزمان اعزام نیروهای ارتش ایران به مهاباد بودهاست. قاضی محمد برای مقابله با ارتش ایران، جز چند واحد عشایری پراکنده، نیروی دیگری نداشت و در وضعیت بحرانی به سر میبرد. در آذرماه 1325 ارتش به فرقه دموکرات آذربایجان حمله کرد و قوای فرقه دموکرات در طول 24 ساعت در هم شکستند. با شکست نیروهای دموکرات آذربایجان در گردنه قافلانکوه در شب 10 دیسامبر، جمهوری مهاباد افول کرد و دو روز بعد، برادر قاضی محمد؛ صدر قاضی به قصد ملاقات با سرلشکر همایونی به میاندوآب رفت. این دیدار به قصد زمینهسازی در جهت استقرار مسالمت آمیز نیروهای ارتش ایران در منطقه مهاباد بود. در فرجام این دیدار، قرار شد نیروهای بارزانی از مهاباد خارج شوند و قوای دولتی در آن محدوده مستقر شوند. بارزانیها عقبنشینی کردند و نیروهای ارتش به سمت مهاباد به حرکت درآمدند. در این هنگام نیروهای نامنظم ایلی من جمله؛ واحدهای دهبُکری، مامش و منگور که از ابتدا با جمهوری مهاباد و شخص قاضی محمد مخالف بودند، به عنوان طلایه دار، قوای دولتی را همراهی کردند. اما به دلیل مخالفت یکی از نمایندگان قاضی محمد، قوای عشایری مخالف جمهوری مهاباد، به دستور فرماندهان نظامی ارتش متوقف شدند و ارتش وارد مهاباد شد. تا چند روز روابط دوستانه ای میان فرماندهان ارتش و سران دولت مهاباد برقرار بود، اما به یکباره ورق برگشت و در 17 و 18 دسامبر، ارتش شروع به دستگیری سران جمهوری ساقط شده کرد. قاضی محمد و پسرعمویش سیف قاضی نیز دستگیر و روانه زندان شدند. با دستگیری و بازداشت سران جمهوری مهاباد، مقامات ارتش که دیگر کنترل مهاباد را به دست گرفته بودند، از تمامی کسانی که از بازداشتیها شکایت داشتند، تقاضا کردند که مدارک خود را جهت پیگیری به ارتش ارائه دهند.
=KTML_Bold=واکنشها به اعدام=KTML_End=
در روز 11 مه 1947 تظاهرات بزرگی در شهر خرمآباد مرکز لرستان در اعتراض به اعدام قاضی محمد و دیگر سران کرد دولت مهاباد صورت گرفت که توسط نیروهای حکومت شاهنشاهی ایران به شدت سرکوبشد.[1]