نام: ژیلا
شهرت: حسینی
نام پدر: مهران حسینی
تاریخ تولد: #22-08-1964#
محل تولد: #سقز#
تاریخ فوت: #27-09-1996#
محل فوت: تهران
$زندگینامە$
سالها بود كه در پس ديوار بلند شعر ، شاعر زنی پس از #مستوره اردلان# نبود كه دايره ی لغتش و انديشه وتفكرش زبانزد عام باشد. سالها بود كه عاشقی به ديار عشق نرفته بود و از خرمن گل ز درد يادی نكرده و ز ديدار عشق سيراب نگشته بود و هم آوای نفس شدن، تنگ گرفتن در سينه ، گر گرفتن در خفقان، كه تنها شرط شاعريست نشده بود. هر چند كه پس از مستوره كردستانی خانم جهان ارا (خانمي پاوه ای) و خاتوو خورشيد ، مادر شاعر كرد، قانع، تلاش های برای سرودن شعر كرده بودند اما چون بسيار مستمر نبوده و نتوانستەاند از دايرەی زندگی خود بالاتر روند و به ديار روشنفكری برسند نمی توان به عنوان اثری از آنها ياد كرد اما در اين ميان شاعری زيبا و با زندگی كوتاه در شهر سقز، پا به دنيای شعر نهاد و با شعرش گاه گاهی قفسی می ساخت، ابری بود می بارید، آرام و تند.. ترنمی بود پر از بغض و صدایی بود شكسته در كوزه ی عشق.. خسته ای بود از صد دلهره باز می گفت و می رفت. عاشقی پروانه ای كه سالهايش فزونی انديشه بود.. شايد زندگی وادارش كرده بود يا كه افسانه ی سرد و سخت زندگی، همان ديوی كه عشق دختركی را به زور اصرار گرفته بود و عاشقی ديوانه را در چهارچوب خانه وهمسر و فرزند آواره كرد.
اما كس نفهميد كه اين آب روان چه تنهاست و چه غمگين، او عروسكی آرام و بی صدا بود، اما كس نفهميد در پس اين ديوار سنگی چه آتشين قلبی گر گرفته است، صدايش طوفنده بود و شبنم عشق هميشه ريزان، اما باز هم كس نفهميد. كسی نفهميد شاعر شهر من، سوار عشق راحس نكرد و تنهايی عاشقانه اش را قسمت نكرد. و به همين دليل بود كه ژيلا روانه شعر شد و دنيای كوچكش را در آغوش كلمات به دست شعر سپرد و آهسته آهسته به ياد او موج شد و بر قایق تنهاييش به ديدار عاشقش رفته و در ته اقيانوس مرگ در نهايت، تايتانيك وار از احساس غرقه گشت و افسانه ژيلای عشق، گريه و بغض شاعری در پس چند شعری كه تنها برای من، برای تو، با ز مانده و ميماند.
ژیلا حسینی 22-08-1964 در شهر سقز، در شرق کردستان به دنیا آمد. خانوادهی او خانوادهای آیینی و عموما اهل علم و ادب بودند. مرحوم شیخ عبدالقادر جد پدرش خطاط و شاعر بوده است. پدر ژیلا نیز، مرحوم شیخ مهران حسینی قاضی دادگستری و اهل مطالعه و روشنفکر بوده و ژیلا در سایه آن پدر فهیم، پایههای ادب را بنیاد نمود. تشویق و ترغیب شیخ مهران تا واپسین سوزها و دقایق عمر کوتاهش، همراه و پشتیبان ژیلا بود.
از همان سنین نوجوانی استعداد ذاتی ژیلا در خور توجه بود و بسیار زود توسط دبیران ادبیات، تشخیص داده شد و آنها نیز سهم به سزایی در تشویق ژیلا داشتند. شرایط آن روز انقلاب اسلامی ایران و خللی که در جریان تحصیل ژیلا پیش آمد، ژیلای کم سن و سال را بسوی ازدواجی زود هنگام سوق داد.
در پانزده سالگی و در عنفوان نوشتن با پسر عموی پدرش به نام وفا حسینی ازدواج کرد و این ازدواج پس از پنج سال به جدایی کشید و ثمره این ازدواج او دختری است به نام بهار (زهرە) است و اولین تجربههای سرودن خویش را پشت سر میگذارد.
هفت سال پس از متارکه برای بار دوم ژیلا زندگی مشترکی را در #سنندج# تجربه میکند و با شاهرخ نوسودی ازدواج میکند. ثمره این ازدواج او پسری بنام رامین و دختری بنام ژینو بود. ژینا 10 ماهه، همراه با مادرش جان به جان تسلیم کرد.
=KTML_Bold=جايگاه شعر ژيلا=KTML_End=
شعر ژيلا تكاپوی روشنفكری، فمنيسم، دفاع از حريت عشق، صدای زن در شاعری بود. مثال او زنی نمی شناسم كه در لباس كردی زندگی كند وهمچون فروغ فرخزاد، او هم بی محابا آتش عشق را بيرون ريزد. بی شك شعر ژيلا از فروغ بی تاثير نيست هر چند كه گاه گاهی شاعر شهر من از استاد تقليد وگاه گاهی نيز انگار كه استاد هم درد او را نمی فهمد جدا می ماند. اما به جرات می توان گفت كه شكوه و شكايت، تشبيه، استعاره آنچنان زيبا هم نشين هم شدند كه ژيلا را از بعضی لحاظ هم تراز بزرگان معاصر می سازد. او تمامی سالهای عمرش را با تفكر و مطالعه همساز ساخت. و گرنه چنين قلم قدرتمندی هرگز بر روی كاغذ حک نمی شد.
=KTML_Italic=رنگ من جفت طلا زرد و آز انگيز است تاج غم، تخت اشك، گدايان محبت، خرمن رويايي مملكت حزن و غم، صليب مرگ، حرمت مجهول، سكوت به لب خشكيده،=KTML_End=
هارمونی شعر ژيلا انگار اركستر سمفونيک بتهون است كه اين بار به رهبری قلم و اهنگسازی كلمه در پس سلوه های سه تار ترانه می نوازد. هارمونی آرام و لطيف و پر از احساس همراه با تصور شاعری ايست از حس ابزار سيستمی كه تحول موسيقايی به آن داده است همچنان كه خود او می گويد.
مرگ ژیلا يك فا جعه بود آنگاه كه در سن 33 سالگی برای ديدن شاعر نامدار كرد #شیرکو بیکس# به تهران می رفت در يك حادثه ناگوار (تصادف) جان به جانان تسليم كرد. [1]
=KTML_Bold=زندگی هنری و آثار ژیلا=KTML_End==KTML_Photo_Begin=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/498782/0002.JPEG=KTML_Photo_Alt=0002.JPEG=KTML_Style=width:30%;height:20%;float:left;=KTML_Photo_Target_Link=https://www.kurdipedia.org/files/relatedfiles/2023/498782/0002.JPEG=KTML_Photo_End=
اولین دست نوشته ژیلا داستان (برباد رفته) است که به زبان فارسی نگاشته شده است. و چون ژیلا بعدها خود تمایلی به چاپ آن نداشت از چاپ آن خودداری شده است. اولین سرودن ها و نگارشهای ژیلا به زبان فارسی بود و این ادامه داشت تا سالهای 1984 و 1985 که ژیلا در بخش کردی رادیو سنندج در برنامەی، ئێمه و گوێگرهکان، (ما و شنوندگان) شروع به فعالیت نمود و این فعالیت ژیلا را به سمت و سوی نگارش و سرودن کردی سوق داد. این بدان معنا نیست که ژیلا تا آنزمان با ادبیات کردی بیگانه بود. ژیلا به واسطه علاقمندی پدرش به ادبیات و فرهنگ کردی و در اختیار داشتن کتابخانه با ارزش پدری از دهان وی با نالی، گوران و قانع و .... آشنا بوده، بیتهای کردی را خوب میشناخت. اما سرآغاز نگارش و سرودن او به زبان کردی با این فعالیت رادیویی همزمان بود و پس از آن تا آخرین روز حیات کوتاه خویش به زبان مادری نگاشت.
=KTML_Bold=آثار های ژیلا حسینی=KTML_End=
1- دیوان اشعار کردی به نام (گهشهی ئهوین) چاپ سال 1374.
2- دیوان اشعار کردی به نام (قهڵای راز ) - قلعه اسرار چاپ سال 1378 ، این کتاب در سه قسمت چاپ گردید:
بخش اول: باقیمانده اشعار کردی ژیلا
بخش دوم: برگزیدهای از داستانهای کوتاه کردی او و آخرین بخش این کتاب مجموعه اشعار فارسی ژیلا است که خود عنوان باران را برای این مجموعه برگزیده بود.
3- ترجمه داستان طلب مغفرت از صادق هدایت - چاپ در مجله رامان ههولێر (اربیل).
4- ترجمه رمان دزیره از فارسی به کردی (ناتمام).
5- مقالات متعدد.
6- سرودن اشعار کردی برای کودکان [2]