خزانزادەایم ما!
امداديست سپيد، نيک!
آيەهای خورشيدی
ترنم لبان روزند
بر گسترەی گيتی،
گواه افول آواز بلند شب
در پس پردهی روشن افق
به سکوت...
انگاريد آسمان
نجوای پاييز به گوش سرشت:
مهيب دريافتەای
رقت انگيز
در هوش باد:
خزان زدەايم ما!
شگفتا!
هنوز شوکت بهار
بر قامت سبز صنوبر
تن می نمايد به ناز
وما خزانزدەايم
با دو گوش سنگی:
نه خبر از باد گيريم
از حقيقت واقع خويش
نه ترانەی پاييز شنويم
از وازدگی دل ريش!
آزاد کریمی
#20-09-2015# - #کویه#، کردستان
[1]
Dieser Artikel wurde in (فارسی) Sprache geschrieben wurde, klicken Sie auf das Symbol
, um die Artikel in der Originalsprache zu öffnen!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
کلیک کنید.
Dieser Artikel wurde bereits 687 mal angesehen