ای شده در دهر به دانش علم
وی زده بر مهر ز عنبر رقم
نامه اندوه زدایت رسید
شکوه کنان از من و رنج و الم
سلسله اش مرغ روان را چو دام
ڕایحه اش اخگر دل را چو دم
در حق تو نیست قصوری مرا
لیک، به آن جان عزیزت قسم
هوش نبد در دم باز آمدن
ڕفت ز یادم که به خدمت رسم
هست بسی کار به بی اختیار
نیست نهان نکته جف القلم
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]
Dit item werd in het (فارسی) geschreven, klik op het pictogram
om het item te openen in de originele taal!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
کلیک کنید.
Dit item is 378 keer bekeken
Schrijf uw commentaar over dit item!