برد گل رشک از روی محمد
خویش خون گشته از خوی محمد
سپر شد پیش پیکان غم آنکو
نظر دارد بر ابروی محمد
دهد شیرافکنان را خواب خرگوش
شکوه چشم آهوی محمد
ز فردوس برین جا دور دارد
اسیر آن دو جادوی محمد
نگردد بلبل اندر صحن گلشن
ز باد ار بشنود بوی محمد
غنی از سبحه و زنار شد دل
مرا بس خال و گیسوی محمد
نهاده در قدم سروسهی سر
ز شرم سرو دلجوی محمد
نهندت حجر خالد گر ستانی
دو عالم را به یک موی محمد
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]
Este artículo ha sido escrito en (فارسی) Lenguaje, haga clic en el icono de
![](https://www.kurdipedia.org/images/flags/ir.png)
para abrir el artículo en el idioma original!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
![](https://www.kurdipedia.org/images/flags/ir.png)
کلیک کنید.
Este artículo ha sido visitado veces 420
Escriba su comentario sobre este artículo!