عزیزا گر ز روی غمگساری
خیال دوستان در خاطر آری
ز هجران آب بحرین دو دیده
ابد بر بنده روم است جاری
به گاه گریه ام صد خنده آید
به اشک و آه ابر نوبهاری
میازار ار نمردم از فراقت
لعمر الله ما فيه اختياری
دل از داغت چنان سوزد، نسوزد
به بزم خسروان عود قماری
من از مردن نترسم، لیک ترسم
گهی بر تربتم تشریف ناری
ز هجر دوست چندین شکوه خالد
بعید است از طریق جان سپاری
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]
Este artículo ha sido escrito en (فارسی) Lenguaje, haga clic en el icono de
para abrir el artículo en el idioma original!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
کلیک کنید.
Este artículo ha sido visitado veces 484
Escriba su comentario sobre este artículo!