ای مه برج شرف سروری
وی در درج صدف دلبری
مهر جان تاب سپهر کمال
تازه گل گلبن پیغمبری
چند بنفشه ز ریاض دلم
منتخب از گلشن و گلعنبری
لاف زنان آمد و در دلش
با خط تو داعیه همسری
داغ نهادیم به پیشانیش
یعنی غلامی و زهی داوری
اینکه به شرمندگی آمد برت
بسته به جان منطقه چاکری
گشته سیه روی و سر افکنده پیش
مانده پشیمان ز زبان آوری
خالد دلداده ز روی نیاز
ملتمس است از گنهش بگذری
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]
Este artículo ha sido escrito en (فارسی) Lenguaje, haga clic en el icono de
![](https://www.kurdipedia.org/images/flags/ir.png)
para abrir el artículo en el idioma original!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
![](https://www.kurdipedia.org/images/flags/ir.png)
کلیک کنید.
Este artículo ha sido visitado veces 399
Escriba su comentario sobre este artículo!