ای گشته من فگار بی تو
نومید ز زندگانی خویش
زارم چو کشی به درد هجران
می ترس ز نوجوانی خویش
تا چند فراشم گذاری
یاد آر ز مهربانی خویش
تا بی تو نزیستم، نکردم
اقرار به سخت جانی خویش
خود گوی که با که گویم آخر؟
شرح الم نهانی خویش
باز آی که بهر تو گذشتم
از مطلب دو جهانی خویش
تا چرخ تو را ز من بریده است
شاد است به نکته دانی خویش
یعقوب به کنج غم گرفتار
یوسف به جهان ستانی خویش
جانا به سعادتی که داری
ڕحم آر به یار جانی خویش
دریاب که بی تو گشت خالد
بیزار ز زندگانی خویش
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]
Αυτό το στοιχείο έχει γραφτεί σε (فارسی) γλώσσα, κάντε κλικ στο εικονίδιο
για να ανοίξετε το στοιχείο στην αρχική γλώσσα!
این مقاله بە زبان (فارسی) نوشته شده است، برای باز کردن آیتم به زبان اصلی! بر روی آیکون
کلیک کنید.
Αυτό το στοιχείο έχει προβληθεί φορές 376
Γράψτε το σχόλιό σας για αυτό το προϊόν!