نام و نشانی کتاب: همه همسران اجنەی شیخ محمود
نام نویسندە: لطیف هلمت
نام مترجم: فریاد شیری
ترجمە شدە از زبان: کوردی
ناشر یا (انتشارات): کوله پشتی
$معرفی کتاب$
(همهی همسران اجنهی شیخمحمود) نوشته لطیف هلمت، شاعر و نویسنده کورد است. این اثر که تنها رمان نویسنده تاکنون است، مایههایی از افسانههای پریان دارد که با ساختار مدرن رمان آمیخته شده است.
$بخشی از کتاب$
کسی نمیدانست آن خانه به نام کیست و از چه خاندانی به جا مانده. یک نفر تعریف میکرد یک بار که رفته بوده توی رودخانهی مقابل آن خانه شنا کند وخودش را بشوید، دیده در آن خانه باز است و از پنجرهها و سوراخ دیوارهای خانه، هزاران کابوس و شبح دارند بیرون میآیند و در میدانِ پشت خانه با کلهی یک بچه، والیبال بازی میکنند. و هیچکس اینگونه اخبار را دروغ نمیدانست. و روزی نبود کسی افسانهای تازه دربارهی آن خانه نسازد. یک بار پیرزنی چنین روایت میکرد: در آن خانه چهل شاهزاده وجود دارد که هر کدام چهل زن دارند و هر کدام از زنها در اتاقی زندانیاند و فقط شبها بیرون میآیند و کلاه سحرآمیز اجنّهای را سرشان میگذارند و کسی آنها را نمیبیند. همهی گُلهای شهر را به گُلاب تبدیل میکنند و با آن خودشان را میشویند و دوباره برمیگردند داخل آن خانهی قفل شده. و این چنین، خبرها و شایعههای زیادی در مورد آن خانه در شهر پیچید. شهردار دستور داد خانه را خراب کنند. اولین بیل مکانیکی که برای خراب کردن خانه جلو رفت، رانندهاش از روی ماشین پرت شد پایین. توی بیمارستان به خبرنگار روزنامهی (نظر و اندیشه) گفته بود: (وقتی خواستم بیل را جلو ببرم و چنگکش را به دیوار خانهگیر بدهم، شبحی دو سر، که یک سرش در سمت شرق و سر دیگرش در سمت غرب بود، راهم را بسته بود و پاهایش روی ماشینم بود و سرش در آسمان. فریادی بر سرم کشید و پرت شدم پایین.)[1]