زمانی که 6 سال پیش با یک قایقی فرسوده به جزیرەی کریسمس رسیدم، ماموران ادارەی مهاجرت من را به دفتری فراخواندند، یکی از ماموران به گفت که ما شما را به کمپی در جزیرەی مانوس در قلب اقیانوس آرام تبعید میکنیم. به او گفتم که من یک نویسندەام، اما او تنها پوزخندی زد و بلافاصله به ماموران قوی هیکلی که آنجا بودند دستور داد من را ببرند.
من این تصویر را سالهاست که در ذهنم نگاه داشتەام، حتی زمانی که این رمان را مینوشتم و حتی همین الان که دارم این سخنرانی را مینویسم.
رفتار آنها آشکارا تحقیرآمیز بود!
اما زمانی که به مانوس رسیدم تصویری دیگر در ذهنم خلق کردم، تصویر رمان نویسی جوان در زندانی دوردست. بعضی وقتها نیمه برهنه در داخل زندان و در کنار حصارها قدم میزدم و نویسندەای را تصور میکردم که اسیر شده است. این تصویرسازیها برای من جهت غلبه بر بیمها و سختیها الهامبخش بودند.
سالهاست این تصاویر را در ذهنم نگاه داشتەام، حتی زمانی که مجبور میشدم برای دریافت غذا در صفهای طولانی بایستم و یا دیگر حقارتها را تحمل کنم، بهتر است بگویم اینها تصاویری هستند که برای سالها با خود حمل کردەام.
این تصاویر همیشه به من کمک کردەاند تا از شان و منزلت انسانیام پاسداری کنم. تصاویری الهامبخش تا هویت خودم را به عنوان یک انسان حفظ کنم. در واقع، من این تصاویر را برای مقابله با تصویری که سیستم سعی میکرد بر ما تحمیل کند خلق کردم.
بعد از سالها مبارزه با سیستمی که به طور کامل هویت انسانی و فردیت ما را نادیده میگرفت، خوشحالم که به اینجا رسیدەایم. بودن من در اینجا و در برابر شما ثابت میکند که همچنان کلمات قدرت این را دارند که روشهای ضدانسانی سیستمها و ساختارهای قدرت را به چالش اساسی بکشند.
من همیشه گفتەام که به قدرت کلمات و ادبیات باور دارم. من باور دارم که ادبیات توانایی تغییر را دارد و می تواند سیستم و قدرت را به چالش بکشد. ادبیات قدرت این را دارد که به ما آزادی بدهد. بلی این واقعیت دارد.
من سالها در قفس بودەام، اما ذهن من همیشه واژەها را خلق میکردند و همین واژەها من را از مرزهای این زندان و این جزیره عبور دادەاند. این واژه ها من را به دنیای بیرون از زندان و به مکان های ناشناخته رساندەاند.
به طور واقعی باور دارم که کلمات بسیار قوی تر از نردەها و سیمهای خاردار زندان هستند. اینها تنها شعار نیستند، من یک ایده آلیست نیستم و اینجا خیالپردازی نمیکنم، بلکه این کلمات را به عنوان انسانی واقعی میگویم که اینجا، در این جزیره، به مدت 6 سال به زور به گروگان گرفته شده است. کسی که شاهد شگفت آورترین تراژدیهای انسانی در این مکان بوده است.
این واژەها به من اجازه میدهد تا امشب در حضور شما ظاهر شوم. با فروتنی هر چه تمامتر، میخواهم بگویم که این جایزه یک پیروزی است. این نه تنها یک پیروزی برای ماست بلکه یک پیروزی برای ادبیات و هنر و فراتر از همه ی اینها یک پیروزی برای انسانیت است، پیروزی برای انسان بودن و شان و منزلت انسانی اوست.
این پیروزی بر سیستمی بود که هیچگاه هویت انسانی ما را به رسمیت نشناخت. این پیروزی علیه سیستمی بود که ما را به اعدادی ریاضی و هویتهایی ماشینی و مکانیکی تقلیل داده بود.
عمیقا خوشحالم که میبینم این سیستم بسیار پیچیدەی مدرن که همیشه شبیه یک هیولا بر ما ظاهر شده است در برابر قدرت کلمات و ادبیات با خفت زانو زده است. این لحظەای زیبا و شگفت آوراست. بگذارید همگی ما امشب برای قدرت ادبیات جشن بگیریم!
بهروز بوچانی/ جزیرەی مانوس/ ژانویه 2019