زبان و #ادبیات کوردی# بنیاد اصلی و شاهرگ حیاتی هویت و هستی ملت کورد است. به همین خاطر ملت ما از همان روزهای نخستین طلوع تمدن #کوردستان# در حفظ و ارتقاء آن از هیچ کوشش و جانفشانی دریغ نکردند چونکه با بودن یا نبودن ما پیوند ناگسستنی داشته است. از سوی دیگر دشمنان و اشغالگران کوردستان نیز با تمام توان و نیروی خود برای ضربه زدن به این درخت تنومند کوتاهی نکردهاند و هرآنچه داشته و دارند در راستای نابودی زبان و ادبیات کوردستان بکار بردهاند چونکه بخوبی میدانند که یک ملت بدون زبان و ادبیات، یک ملت فسیل شده است. ادیبان، نویسندگان، شاعران، هنرمندان و دلسوزان فرهنگ کوردستان در این سالهای دور و دراز همچون یک نگهبان مسئولیت حفاظت از ملت خود را بر عهده داشتهاند و استانهای #کرماشان#، #ایلام# و لورستان از جمله مناطقی از کوردستان بودهاند که همیشه در خط مقدم دفاع از زبان و ادب کوردی قرار داشتهاند و ادیبان جنوب کوردستان دوشادوش بخشهای دیگر کوردستان از زندگی خود برای پربارتر کردن خزانه ادب کوردی مایه گذاشتهاند. در همین رابطه بخش فارسی آژانس (باسنیوز) با #سیامک نجفی#، شاعر و محقق کرماشانی، بحث و گفتگوی مفصلی داشتیم که متن آن در پی میآید.
$با توجە بە اینکە حوضەی تحقیقات و پژوهش شما در ادبیات کوردی جنوبی بودە است، ادبیات کوردی در کوردستان جنوبی در شرایط فعلی در چە وضعیتی قرار دارد؟$
سیامک نجفی:اتفاقاتی کە طی 20 سال اخیر در ادبیات کوردی جنوبی افتادە است، مرا بە یاد رنسانس ادبی اواخر قرن 15 و قرن 16 میلادی اروپا میاندازد. رنسانس بە معنی زایش دوبارە، رنسانس در واقع بعد از گذر از قرون وسطی شکل گرفت و زایش افکار و ادبیات فلاسفەی عقلگرا و تجربەگرای یونان و رم بود. بە نظر من درست همین اتفاق در ادبیات کوردی جنوب افتاد. قبل از اسلام و تا سدەها بعد از حضور اسلام شعر و ادب کوردی در منطقە با حضور شاعرانی چون غلامرضاخان ارکوازی و خیلی های دیگر استمرار داشت اما در یک برهه زمانی با چند قرن سکوت در ادبیات کوردی جنوبی ربرو شدیم. بە گمانم با حضور شعر شامی کرماشانی با نمونەی دیگری از ادبیات در کوردستان جنوبی آشنا شدیم و آن هم با نوشتاری غیر از کوردی گورانی بود و او ما را با نوشتار کوردی جنوبی آشنا کرد. البته این جریان تا چند دهە بە تاخیر افتاد و حدود 20 سال اخیر کە نوشتار کوردی بە غالب کوردی نویسی استاندارد در آمد، جان تازهای گفرت. در این رنسانس کوردی جنوبی، یعنی کوردی ایلام و کرماشان آثاری بسیار زیبا و توانمندی در حیطەی ادبیات تولید شدە است. بلاخص در زمینەی شعر کوردی و بە نظر من شعرهای شاعران کرماشان و ایلام در نقطەی اوج است.
در زمینەی ادبیات شفاهی هم خیلی کارها انجام شدە است. داستانها و افسانەهای زیادی جمع آوری و بە چاپ رسیدە است علیالخصوص در زمینەی نوع آوری در شیوەی پردازش بە شاهنامەی کوردی (من مخصوصا کلمەی شاهنامە را استفادە نکردم کە بە نوعی با شاهنامەی فردوسی اشتباه گرفتە نشود)، و همچنین دوبارە یک موج و رنسانس ادبیات و شعر گورانی نیز در حال شکل گیری است و بزودی شاهد داستانها و اشعار کوردی گورانی خواهیم بود و اکنون هم بە نظر میرسد بسیاری از اهل قلم این مناطق توجە بیشتری بە تولید متن بە کوردی جنوبی می کنند، یعنی خلق داستان.
$جامعه امروز کوردستان خواستار چگونه ادبیاتی میباشد؟ به عبارت دیگر مخاطب کوردستانی از چه نوع اثر ادبی استقبال میکند و این روند در ادبیات کوردی جنوبی چگونه است؟$
سیامک نجفی: ادبیات کوردی نیز همچون تمام ادبیاتهای دنیای مدرن چون ادبیات اروپا و آمریکا و آمریکای جنوبی و یا ادیبات عرب، دوستار و خواهان تحول و نوع آوری در ادبیات است. بە گمان من این اتفاق در کوردی جنوبی در حال رخ دادن است. اهل قلم کرماشان و ایلام تمام تلاششان را انجام می دهند کە پا بە پای تحول ادبیات دنیا باشند. اگر چە من گاها بە متنهایی بر می خورم کە انصافا در حال پیشگیری است ولی در همان حال این رود جاری بایستی جریان داشتە باشد و پویا نگە داشتە شود.
البتە بایستی در نظر گرفت، در کرماشان و ایلام و کلا در شرق کردستان یک مرکز فرهنگی دولتی کە پشتیبان ادبیات کوردی باشد کە بشود از این جریان کوردی نویسی پشتیبانی کند وجود ندارد و این جریان با تلاش، کوشش و فعالیت مستمر اهل قلم کوردستان همچنان پابرجاست و بە همت آنها است این رود همچنان جاری است.
$حوزهی کاری شما آیا تنها جمعآوری کارهای فولک است؟ و آیا کار تازەیی در شیوەی ارائەی این کارها انجام دادەاید؟$
سیامک نجفی: در زمینەی کاری من، درست است من سالها مشغول بە جمع آوری افسانەها و ادبیات شفاهی در یک منطقەی خاص بودم و آنهم مناطق گوران یا همان مناطق یارسان نشین. من برای ارائه و جمعآوری افسانهها از همان شیوەهای پیشین بهره بردهام. برای این کار چند افسانە در بخش کودکان و نوجوانان را انتخاب کردم و بە چاپ رساندم.
داستانی چون افسانەی تیلتیلە و بیلبیلە، کەلشیر، تیرکمان، گنجشک، #کور راوچی#، و گازولک بدین شیوە بودە است.
ولی در روند استقبال و پذیرش آن از طرف کودکان امروزی، اینگونە افسانەها یک سری معیارها دارند که در بعضی موارد با اخلاق امروزی و یا سلیقههای کودکان جور در نیاید و اگر میخواهیم اینگونە داستانها قابل پذیرش و هیجان مختص به خود را داشته باشند، بە نظر می رسد شیوەی ارائەی این افسانەها بایستی تغیر داد.
$شما در دو اثر آخر خود شیرزای شیرپەنج و هەپلیهەپاو کە نشانی از جمع آوری افسانههای کوردی مناطق گوران می باشد، پرداختهاید، چارچوب کاری شما در این دو اثر چگونه بوده و چه پیوندی با آثار قبلی شما دارد؟$
سیامک نجفی: همانگونە کە پیشتر اشارە شد چند اثر قبلی، کاری بود چون کاریهایی کە دیگر دوستان در حیطەی جمع آوری افسانەها انجام دادە بودند و آن هم ثبت و انتشار افسانهها همانگونه که هستند بدون هیچ تغێیری، تنها تفاوت آن با دیگر داستانها تعلق آن بە مردم خاصی کە آیین و رسم و رسومات خاص خودشان را دارند. مثلا حکایت گازولک بصورت شعر و به زبان کوردی گورانی سروده شده و بعد از قرنها هنوز اصل حکایت حفظ شده است.
ولی در دو کار اخیر، شیرزای شیرپەنج و هەپلیهەپاو شیوەی ارائەی آن متفاوت بودە است. در شیرزا شیرپەنج، بخشهایی از آن بە شکل داستان مدرن است، یعنی نقش اول داستان کە یکی از آنها مادر شیرزا یعنی دختر پادشاه است، بارها در ذهن خود و با خود کلنجار میرود تا جایی که بە حالت جنون میرسد و می خواهد پسر خود را بکشد و... این از خصوصیات داستانهای مدرن است. آوردن اسطورەهای کوردی در دل داستان، یکی دیگر از کارهای بودە است کە در شیرزای شیرپەنج شدە است. حاملە شدن دختر پادشا از لکەیی ابر از جمله این موارد است. نوآوری در هەپلیهەپاو بە گونەایی دیگر بودە است. بخشی از باورهای مردم گوران در لابلای داستان بە گونەایی مخفی شده است. بش (بەش) بە معنای سهم، یکی از باورهایی است کە در میان مردم یارسان وجود دارد کە بعضی از آدمها می توانند بەش داشتە باشند، بدین معنی آن آدم یک قدرت خارق العادە پیدا می کند. در آیین یارسان و مراسمات آنها، وقتی مراسم جمع را بجا میآورند و نذری را پخش می کنند، کسانی کە می خواهند سهم خود را دریافت کنند، می گویند بەش من را بدهید و کلمه بەش در فرهنگ گوران یک کلمەی کلیدی است.
کار دیگری کە خود داستان این افسانە حاوی آن بود وجود سه ضرب المثل است و یکی از آن ضرب المثلها افسانەی قورباغە و پرنس است کە خود یکی از افسانەهای معروف دنیا است، این در حالی است کە این افسانە در دل افسانەهای ما سالهای سال، سینە بە سینە تا بە امروز آمدە است. بە گمان خودم این شیوەی پردازش جدید، میتواند یک دریچەی نوی باشد کە خوانندەهای را بیشتر بە خود جذب کند. هم اصل افسانە را حفظ کردەایم و هم بە گونەایی تازە بە پردازش آن پرداختەایم. در هر دو داستان سعی بر آن شدە است، کە علاوە بر اینکە اصل داستان گفتە شود، ولی کارهای جانبی زیاد دیگری نیز روی آن انجام شدە است کە ضرورتی در ذکر تمام نکات را نمی بینم.
$جمعآوری افسانههای کوردی چه اهمیتی دارد و چه نقشی در آفرینش ادبیات نو برای نسل امروز کوردستان میتواند داشته باشد؟$
سیامک نجفی: رشد و تکامل هر کاری نیاز بە داشتن دادەهای اولیە است. رشد ادبیات امروز در کوردستان نیازمند داشتەهایی است کە متعلق بە فرهنگ کوردی است، کە تضمین کنندەی ارائەی ادبیات نو با نگرشهای نو میباشد. آشنایی با پیشینە و فرهنگ و فولکلور این زمینە را برای گسترش ادبیات نو مهیا میکند تا از آن ایدەها و افکار، بدرستی استفادە کنیم. اتفاق خوب دیگری در زمینەی ادبیات نو در کوردستان در حال اتفاق است، خواندن اثرهای مختلف کوردی بە لهجەهای مختلف است و این حاصل تلاش تمام تلاشگران در زمینەی زبان کوردی و تلاش برای یک معیار استاندارد در نوشتن کوردی است. این امر باعث می شود تمام گردآوریهایی کە در زمینە ادبیات شفاهی شدە است در اختیار دیگر بخشهای کوردستان قرار گیرد کە این موجب خلق آثار بینظیری میگردد.
$تاثیرگذاری ادبیات کوردی بر زندگی شهروندان و گسترش جهانبینی آنان را چگونه میبینید؟$
سیامک نجفی: آگاهی بر داشتەهای خود بە عنوان گنجینەایی کە داریم و معرفی آن بە دیگران و بلاخص بە نسلهای خود، از دلایل مختلفی سرچشمه میگیرد. اینکە این داشتەها را بە دنیا معرفی کنیم، در واقع بخشی از تاریخ ملتمان را در تاریخ فرهنگی جهان ثبت کردهایم. این امر یک فخر و غروری برای ما و نسلهای آینده بوجود می آورد کە موجب ایجاد حس اطمینان، اعتماد به نفس و رضایت از فرهنگ خود میشود و این حس یکی از پایههای رشد شخصیتی میباشد که به آن نیازمندیم. همچنین انتقال این ثروت به نسلهای بعدی همانگونە کە اشارە شد دنیایی از دادە و احساسات مثبت را به و منتقل میکنیم که از میراث فرهنگی ما نشات میگیرد.
این حس خوب او را در انجام کارهای دیگرش در زندگی کمک می کند. ادبیات در جهان ماه یکی از ابزارهایی بودە است کە انسانها را بە تفکر وا میدارد، چگونە زیستن را و خوب زندگی کردن و داشتن کیفیت زندگی را بە جامعەی یادآوری میکند. کوردستان هم از مساله مستثنا نیست. بلاخص تشویق همگان بە کتاب خوانی و داستان خوانی یکی از وظایف رسانهها است، چرا کە در خوانش داستانها، دنیایی از دانش، فرهنگ، تربیت، اخلاق، امید و زندگی نهفتە است. خاصا این داستان کوردی باشد، کە تونلی در فرهنگ خود نیز زدە باشد.
سیامک نجفی شاعر و نویسندە کورد اهل منقطە دالاهو کرماشان میباشد کە تاکنون نه کتاب در حوزه ادب و فرهنگ کوردی چاپ نموده که اولین اثر او در سال 2004 میلادی در کانادا چاپ و منتشر گردید.
از آثار سیامک نجفی میتوان به #تیلتیله و بیلبیله#، #کەلەشیر#، #گازوولگ،# #تیرکەمان#، کور راوچی، #مەلیوچک#، ئەفسانەی شیرزای شیرپنج و یک کتاب شعر کوردی بنام چاره اشاره کرد.
نجفی همچنین در حوزه روزنامهنگاری نیز فعال بوده و از 2002 تا 2004 در چاپ و نشر مجله کوردی راویژ در ونکوور کانادا سهیم بوده است.
تازەترین اثر این نویسندە هەپلیهپاو است کە شامل مجموعهای از افسانههای کوردی منطقه دالاهو در استان کرماشان میباشد که طی کاری تحقیقاتی آنها را جمعآوری و مکتوب ساخته است و از سوی انتشارات (باشور) در ایلام چاپ و منتشر شدە است.[1]