ای به قد سرو و به عارض همچو ب و د و ڕ (با و دال و ڕا)
کرده زلفت آفتابی ڕا نهان در ش و ب (شین و با)
مرده ڕا لعلت حیات جاودانی میدهد
کی از این معجز زند دم م و س و ی و ح (میم و سین و یا و حا)
زخم دل ڕا از تو می خواهم به تازی مرهمی
اعطنی من فيک لطفا ق و ب و ل و ه (قاف و با و لام و ها)
گر نقاب از ڕوی برداری که خواهد فرق کرد
مه برآمد ز ابر یا بنمود یارم ڕ و خ (را و خا)
منکران ڕا کشف گردد آیه يحيی العظام
کشتگان خویش ڕا گر لب نهی بر ل و ب (لام و با)
ماه کنعان حبس زندان بود خالد ماه من
صد چو او دارد اسیر چاه ز و ن و خ (زا و نون و خا)
#مەولانا خالیدی نەقشبەندی# [1]