=KTML_Bold=گفتگویی با جان دوست=KTML_End=
جان دوست در سال 1965 در #کوبانی# در خانواده ای ادبی و هنری به دنیا آمد و پدرش ملا بود و به او عربی و قرآن آموخت.
=KTML_Bold=جان دوست چگونه با دنیای ادبیات آشنا شد؟=KTML_End=
من در کوبانی در خانواده ای که عاشق ادبیات و هنر بودند به دنیا آمدم و بزرگ شدم. پدرم ملا بود، او به من عربی و قرآن آموخت، هر دو برادر بزرگترم به #کردی# و عربی شعر میگفتند، اتاق پدر و برادرانم پر از کتابهای مختلف بود.
=KTML_Bold=شما با شعر شروع کردید و سپس وارد دنیای رمان شدید، برایتان سخت نبود؟=KTML_End=
من زود به رومان رو نکردم بلکە در اوایل زندگی شعر می گفتم، سپس به ترجمه و تحقیق پرداختم و تا سن چهل سالگی رمانی منتشر نکردم. درسته کە سخت بود من سخت کار کردم اما به نظر من این بهترین مبارزه بود چون مثل آدم گمشده بودم، مست و متحیر، وقتی رمان را نوشتم، خودم را دیدم، به راه درست رسیدم.
=KTML_Bold=رمانهای شما تاریخی هستند، ایا این ارتباط با گذشتە سخت نیست:=KTML_End=
تاریخ کرد و #کردستان# و همچنین تاریخ خاورمیانه سرچشمه هزاران داستان و رمان است، من دوست دارم به گذشته سفر کنم به نظر من گذشته و تاریخ ما سرزمینی است بی کشت، من در پی یافتن پاسخ سوالات امروز، در تاریخ کرد هستم هزاران سوال وجود دارد که در صفحات تاریخ پاسخ دارد.
=KTML_Bold=به نظر شما رابطه روشنفکران و مسئولان چگونه باید باشد؟=KTML_End=
روشنفکر اگر در خود قدرت نبیند روشنفکر نیست، منظورم این است که فرهنگ سطح عظیمی از اقتدار اخلاقی است. او رقیب و ناظر سیاستمداران است، او اشتباهات آنها را نمی پذیرد و نمی تواند ساکت بماند. مخصوصاً وقتی مسئولین مردم را در خیابان می کشند و در زندان شکنجه می کنند، ظلم باید افشا شود. من روشنفکران را به دو دسته تقسیم می کنم: یکی چشم بسته و دیگری پر سر و صدا و چشم و گوش باز. سید احمد خانی در تاریخ ادبیات کردی مصداق فرهنگ در برابر مراجع و رسا است، هیچ ظلمی از امیر و ستم در مقابل مخالفانش را نمی پذیرد، نمونه دوم ملا جزیری است که به راستی شاعر بزرگ همان دوره بوده است، اما همانند احمد خانی نبودە، او امیر را ستود و در وصف او گفتە: هر که با تو مخالفت کند باید با شمشیر کشته شود!!! من در رمان میرنامە به این موضوع پرداخته ام.
=KTML_Bold=به نظر شما راه درست برای اجرای استاندارد کردن زبان کردی چیست؟=KTML_End=
هنوز هم می گویم تنها زبان کردی نیست کە چندین لهجە و گویش متفاوتی دارد، بلکە در دنیا کشورهای زیادی وجود دارد، کە چندین زبان در ان رایج میباشد ، همانند هلند و سوئیس دارد.
استاندارد سازی که شما از آن صحبت می کنید یک پروژه و فرآیند طولانی است که قبل از هر چیز با تلاش یک مقام مرکزی مستقل انجام خواهد شد، با این حال در کردی شمالی، تلاشهای استانداردسازی اکنون در حال انجام است. می توان گفت که اکنون زبان کردی استاندارد وجود دارد. متاسفانه در مورد پروژه استانداردسازی سورانی اطلاعات زیادی ندارم و نمی دانم آیا نویسندگان کرد سورانی در #سقز# و #کلار# دارای یک روش نوشتن هستند، آیا به #سلیمانیە# همانطور می نویسند که در #سنندج# می نویسند؟
=KTML_Bold=نظریەای وجود دارد که جان دوست نویسنده فلان حزب میباشد و از سیاست های یک حزب دفاع میکند؟=KTML_End=
شنیده ام، بله، اما این نظریە نظر درست نیست و بی رحمانه است، آنها فکر می کنند که من طرفدار پ.ک.ک هستم و سیاست رئیس اقلیم کردستان را تایید می کنم. اما این مسائل هیچ درست نیست من مقاله ای دارم که شخصاً از آقای #مسعود بارزانی# انتقاد می کنم وقتی در سال 2011 در تظاهرات سلیمانیه در ماه مردم فوریه کشته شدند، به شدت انتقاد می کردم.
گفتار من به زبان عربی است، اما کسانی که با یک چشم به آن نگاه می کنند، آن را نمی بینند.
همچنین زمانی که سردشت عثمان ترور شد، کمپینی در میان نویسندگان و روشنفکران راه انداختم و امضاهای اعتراضی جمع آوری کردم و حدود چهل نفر از روشنفکران سخنرانی اعتراضی امضا کردند.من در رمان مژآباد-م حتی از جمهوری کردستان انتقاد کردم چون غفور محمودیان قاتل بود و اکنون یک حزب پر قدرت کرد در غرب کردستان دارد. متأسفانه روشنفکران جنوب کردستان نسبت به وضعیت غرب کردستان احساسات ملی و میهن پرستی ندارند، مردم عادی می توانند اینطور باشند، اما چرا روشنفکران اینگونه هستند؟شش جوان کرد در شهر آمور توسط PYD کشته شدند و آنجا مردم را می کشند، تبعید می کنند، زندانی می کنند، اگر این روشنفکران از وقایع بی خبرند، به این معنا نیست که وقایع درست نیست. می بینم، می شنوم و انتقاد می کنم. انتقادات سیاسی من فانتزی نیست. باز هم می گویم که من طرفدار هیچ حزب سیاسی نیستم. من شما را به چالش می کشم که برای من یک سخنرانی، یک احترام، و یک کلمه ستایش از مقامات کردی برای من بیاورید.من می دانم که یک نیروی سیاسی وجود دارد که می خواهد جان دوست را سیاه کند.
درمورد آخرین رمانت (کوبانی) بگو:
کوبانی بزرگترین رمان من است. منظورم این است که صفحات زیادی وجود دارد که بیانگر مقاومت مبارزان کرد، سطح بالای زنان کرد، گرفتاری ها و مشکلات آنهاست، من این را بیشتر یک داستان می بینم تا یک رمان. [1]